رشد شخصیت در دوران بلوغرشد شخصیت در دوران بلوغ، یکی از مباحث مطرح در روانشناسی بوده که در مورد رشد شخصیت در دوران خاص و ویژه بلوغ بحث میکند. رشد شخصیت در دوران بلوغ عبارت است از، مجموعه تغییراتی که از لحاظ کمی و کیفی در شخصیت نوجوان، بین سنین ۱۳ تا ۱۹ اتفاق میافتد. ۱ - مفاهیمبرای بررسی رشد شخصیت در دوران بلوغ، ابتدا به دو واژه شخصیت و بلوغ میپردازیم. ۱.۱ - شخصیتواژه شخصیت (Personality) ریشه در کلمه لاتین Persona دارد [۱]
کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، ص۱۵، تهران، انتشارات پیام نور، ۱۳۸۴، چاپ پانزدهم.
و عبارت است از، مجموعه سازمان یافته و واحدی متشکل از خصوصیات نسبتا ثابت و پایدار که بر روی هم، یک فرد را از فرد یا افراد دیگر متمایز میکند. [۲]
کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، ص۱۷، تهران، انتشارات پیام نور، ۱۳۸۴، چاپ پانزدهم.
۱.۲ - بلوغبلوغ (Puberty) در زبان انگلیسی از کلمه لاتین Pubertas به معنای "سن مردانگی یا سن بزرگسالی" مشتق شده است و در زبان فارسی کلمه بلوغ به معنای "رسیدن میوه یا حد تکلیف شرعی" به کار برده میشود. دوره بلوغ، دوره بعد از کودکی و قبل از جوانی و بزرگسالی است. بلوغ، نخستین علامت مرحله نوجوانی است به این معنی که نوجوانی با شروع بلوغ آغاز میشود. بلوغ با علایم و خصایصی که عمدتا بدنی و جنسی هستند مشخص میشود. فرد حالت و خاصیت کودکی را پشت سر گذاشته و خصایص شخصی بالغ یا به اصطلاح مردانگی یا زنانگی را پیدا میکند. این تغییرات سریع فیزیولوژیکی و هورمونی، باعث بسیاری از تغییرات در شخصیت نوجوان میشود که در بحث رشد شخصیت در دوران بلوغ مطرح میشود. ۱.۳ - رشد شخصیتبنابراین، رشد شخصیت در دوران بلوغ عبارت است از، مجموعه تغییراتی که از لحاظ کمی و کیفی در شخصیت نوجوان، بین سنین ۱۳ تا ۱۹ اتفاق میافتد. [۳]
شعارینژاد، علی اکبر، روانشناسی رشد، ص۳۲-۳۴، تهران، انتشارات پیام نور، ۱۳۸۵، چاپ هفدهم.
البته باید توجه داشت که در مورد سن دقیق بلوغ اختلاف نظر وجود دارد. علاوه بر این، سن بلوغ دختر و پسر نیز با هم فرق میکنند.بررسی و تحقیق در زمینه روانشناسی بلوغ که شامل مسایل شخصیتی از جمله، کیفیت روابط عاطفی، خلقوخو و غیره میباشد به عنوان یک پدیده اجتماعی خطیر، از خصایص قرن حاضر است. البته مراجعه به نوشتههای قدیم در شرق و غرب، حتی پیش از میلاد مسیح (علیهالسّلام) نشان میدهد که توجه به این مرحله از فراخنای زندگی و تغییرات مربوط به آن، همیشه و همه جا از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. مطالعه علمی در این زمینه با تحقیقات استانلی هال (Stanley hall) که او را پدر روانشناسی بلوغ و نوجوانی مینامند آغاز شد. بعد از آن تقریبا روانشناسان بلوغ از افکار و عقاید او متاثر شدهاند. [۴]
شعارینژاد، علی اکبر، روانشناسی رشد، ص۴۲-۴۴، تهران، انتشارات پیام نور، ۱۳۸۵، چاپ هفدهم.
۲ - نظریههابررسی رشد شخصیت و تغییرات روانی مرحله بلوغ به طور عمده توسط دو گروه با دیدگاههای متفاوت انجام شده است: ۲.۱ - گروه اولمردمشناسان فرهنگی که غالبا علل این تغییرات شخصیتی در دوران بلوغ را در نهادهای اجتماعی، عادات، سنن، عقاید، مراسم دینی و مذهبی در جوامع گوناگون جستجو میکنند. از معروفترین آنان میتوان به خانم مارگات مید (Margaret Mead) و کورت لوین (Kurt Lewin) اشاره کرد. لوین به تاثیر تعامل مجموعه عوامل محیطی و شخصیتی بر کیفیت شخصیت معتقد است. او کیفیت رفتاری را به کیفیت موقعیت اجتماعی فرد وابسته میداند. ۲.۲ - گروه دومروانشناسانی که نوجوانی و رشد شخصیت مربوط به این دوران را بیشتر یک پدیده روانشناختی میدانند بدون آن که تاثیر عوامل اجتماعی یا فرهنگی را انکار کنند. بیشتر روانشناسان جزء این گروه هستند که از جمله آنها میتوان به هال و اریکسون اشاره کرد. [۵]
شعارینژاد، علی اکبر، روانشناسی رشد، ص۳۵، تهران، انتشارات پیام نور، ۱۳۸۵، چاپ هفدهم.
به عقیدههال، نوجوان به هماناندازه که احساس غرور میکند احساس شرمندگی نیز در وی برانگیخته میشود. در عین این که خودخواهی و بیقیدی کودکانه را حفظ میکند نوع دوستی و خیرخواهی نیز در وی پدید میآید. با وجود علاقه به ارتباط با دوستان، گاهی میخواهد که در تنهایی به سر برد. گاه احساسات ظریف و گاه خشن از او سر میزند. کنجکاوی او شدیدا تحریک میشود و به حل مسایل علاقه فراوان دارد. [۶]
شاملو، سعید، مکتبها و نظریهها در روانشناسی شخصیت، ص۸۱، تهران، رشد، ۱۳۸۲، چاپ هفتم.
به عقیده اریکسون، نوجوانی، پنجمین مرحله از رشد و تکامل انسان میباشد. شخص در این مرحله، هنوز یک انسان بزرگسال نیست، بلکه نوجوان بالغی است که جامعه به لحاظ سازگاری با محیط و اتخاذ نقشهای جدید برای برآوردن توقعات اجتماعی از او انتظارات بسیاری دارد. ۳ - ویژگیهابعد روانی اجتماعی و شخصیتی جدیدی که در این دوره پدید میآید از یکسو دارای جنبه مثبت یافتن هویت خود یا هویتی مستقل برای فرد است و از سوی دیگر دارای جنبه منفی احساس بیهویتی و گیجی در اتخاذ نقش روانی – اجتماعی است. او در گذشته، دانش و برداشتی درباره خود به دست آورده است، حال باید آنها را به نحوی در یک مجموعه و قالب جای دهد که از خود، هویتی واحد و منسجم احساس کند. هویتی که در گذشته و آینده تداوم داشته باشد. [۷]
کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، ص۶۱-۶۳، تهران، انتشارات پیام نور، ۱۳۸۴، چاپ پانزدهم.
۳.۱ - خودمختاریاز دیگر ویژگیهای مهم این دوره، خودمختاری است که شامل خود – رهبری و پذیرش مسئولیتهای اضافی و روزافزون است. نوجوان ضمن برقراری رابطه دوستانه با همسالان از نظر عاطفی، از خانواده فاصله گرفته و به استقلال نسبی در این مورد میرسد. اینجاست که مساله طغیان و شورش نوجوان نسبت به اقتدار والدین مطرح میشود. این دوره، همچنین دوره دوستیهای پایدار، فداکاری و وفاداری نسبت به دوستان و بالاخره علاقه به جنس مخالف و عشقهای زودگذر در آغاز دوره و عشقهای بادوام و ثابت در پایان دوره است. [۸]
شاملو، سعید، مکتبها و نظریهها در روانشناسی شخصیت، ص۸۲، تهران، رشد، ۱۳۸۲، چاپ هفتم.
۳.۲ - هویت جنسیمساله مهم دیگر، نقش جنسی یا هویت جنسی مناسب است. هنگامی که در دوران بلوغ همانندسازی به صورتی سالم رخ دهد، شخصیت فرد که مجموعهای از خصوصیات و صفات سالم و همگون جنسی است به گونهای مشخص تشکیل میشود. بلوغ و تغییرات آن، بالاخص تغییراتی که در شخصیت و اخلاق فرد پدید میآید کاملا طبیعی است و هرگز نباید آن را بیمارگونه تلقی کرد بلکه با آگاه کردن نوجوان و اطرافیان او میتوان تحمل این تغییرات را تا زمان رسیدن به تعادل آسان کرد. ۴ - پانویس
۵ - منبع• سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «رشد شخصیت در دوران بلوغ»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۵/۰۴. ردههای این صفحه : روانشناسی رشد | روانشناسی شخصیت | علوم تربیتی | مباحث روانشناسی | مشاوره و راهنمایی
|